مطالعه يكي از م effectiveثرترين فرهنگ هاي هر جامعه اي است و اگر محبوب شود ، جامعه به سرعت رشد كرده و رونق مي گيرد. جاي تعجب نيست كه در كشوري كه همه خوانندگان ، با وجود جمعيت زياد ، به حداكثر پيشرفت و فناوري دست پيدا مي كنند. در جوامع توسعه يافته ، مردم …
وقتش رسيده طوفان دانايي راه بيندازيم! https://maanews.ir/وقتش-رسيده-طوفان-دانايي-راه-بيندازيم/ Mon, 27 Sep 2021 13:13:07 0000 عمومي https://maanews.ir/وقتش-رسيده-طوفان-دانايي-راه-بيندازيم/ مطالعه يكي از م effectiveثرترين فرهنگ هاي هر جامعه اي است و اگر محبوب شود ، جامعه به سرعت رشد كرده و رونق مي گيرد. جاي تعجب نيست كه در كشوري كه همه خوانندگان ، با وجود جمعيت زياد ، به حداكثر پيشرفت و فناوري دست پيدا مي كنند. در جوامع توسعه يافته ، مردم …
مطالعه يكي از م effectiveثرترين فرهنگ هاي هر جامعه اي است و اگر محبوب شود ، جامعه به سرعت رشد كرده و رونق مي گيرد. جاي تعجب نيست كه در كشوري كه همه خوانندگان ، با وجود جمعيت زياد ، به حداكثر پيشرفت و فناوري دست پيدا مي كنند. در جوامع توسعه يافته ، مردم و دولتها ارزش مطالعه را مي شناسند و افراد را براي دستيابي به جامعه اي ايده آل تشويق و حمايت مي كنند.
به گزارش اخبار ما ، روزنامه “جوان” در ادامه نوشت: “ما در جوامع ديگر شاهد صحنه هاي بي نظيري از كتاب خواني هستيم و هر بار به جاي اينكه به دنبال راه حلي باشيم يا از ديگران درس بگيريم ، از روحيه خوب راضي هستيم و از كتابخانه هاي لوكس و آنها را مطالعه كنيد. “و ما همه جا منتشر مي كنيم. ما ديگران را به خاطر اين كم كاري سرزنش مي كرديم. هركسي كه ياد نمي گيرد در واقع بخشي از يك كل منسجم است كه وظيفه خود را به درستي براي گروه انجام نمي دهد. يكي قيمت بالاي كتاب را مقصر مي داند ، يكي دولت را مقصر مي داند و ديگري … به طور خلاصه ، بهانه هاي زيادي براي نخواندن و نخواندن وجود دارد.
كتابخانه به چه معناست و براي شما كاربرد دارد؟
در بسياري از جوامع توسعه يافته ، يكي از محبوب ترين و جذاب ترين اماكن عمومي طراحي شده با معماري و تزئينات خاص ، كتابخانه هاي شهري هستند. جايي كه مردم براي افزايش آگاهي و دانش پناه مي برند. بزرگ و كوچك كه باشند ، آنها همه نقاط مهم شهر خود را مي شناسند و حداقل يكبار به كتابخانه ها رفته اند تا به س questionال خود پاسخ دهند ، اما كلمه كتابخانه براي ما ايرانيان چه معنايي دارد؟ شايد خاطره مشترك بسياري از ما گذراندن زمان در دوره قبل از پيوستن باشد ، يا در زماني كه خبري از تحقيقات آنلاين و دنياي اسرارآميز اينترنت نبود ، ساعت ها در كتابخانه مي نشستيم و به دنبال علم مي گشتيم. يا مطالب ادبي در كتابهاي مرتبط با موضوع. محيطي آرام كه مراقب بود حواس ما را در طول تحصيل پرت نكند. اين كتابخانه پناهگاهي امن براي كساني بود كه وقتي از يافتن كتاب مورد علاقه خود نااميد شده بودند ، به كتابخانه هاي شهر پناه بردند.
حالا كه وضعيت كتاب متفاوت است ، بياييد كاري انجام دهيم
در حال حاضر اوضاع فرق كرده است و ما كتابخانه سيار به دلخواه شما داريم. كتابخانه اي براي همه خوانندگان وجود دارد. هر جا كه توانست قلبش را به دنياي تخيل تسليم كرد و بدون ترديد از آن درس گرفت. مترو يا اتوبوس مهم نيست. در صف هاي طولاني يا مطب پزشك باشيد تا نوبت شما برسد. شما مي توانيد با هدفون ساده و يك گوشي هوشمند نه چندان گران قيمت بخوانيد و از وقت اضافي استفاده كنيد ، نه فقط به لطف زندگي شهري ، براي آگاهي. خواندن كتاب يك عادت است كه مي تواند به طور مثبت به يك فرد تعميم يابد. براي مثال ، اگر عروس شما در هر فرصتي موضوعات و كتابهاي فرهنگي را با دخترتان مي خواند و با او صحبت مي كند ، يا اگر به دلايل منطقي و مستند به هر يك از سوالات شما پاسخ مي دهد ، بدانيد كه قابل اعتماد است. بدانيد كه او به جاي بازي كردن يا رفتن به مكان هاي خطرناك كه ممكن است شما را نگران كند ، بيشتر به كتاب خواندن علاقه دارد و بيشتر كاربردي است تا صحبت كردن. س questionال مهم اين است كه چرا همه ما ادعا مي كنيم چند صد هزار سال است كه فرهنگ ايراني داريم ، اما هيچ اقدامي براي پذيرش آن و هيچ كاري انجام نمي دهيم؟ چرا ما به ايرانيان سابق افتخار مي كنيم ، اما دولتي با فرهنگ و انديشه نمي سازيم و به دنبال راه حلي نيستيم؟ راه فرار از جهل ، يادگيري و يادگيري است و تنها يك كتاب مي تواند ما را از جعل هاي ذهني نجات دهد.
گنج كتاب را فداي اينترنت نكنيد
امروزه تعداد علاقمندان به هنرهاي نمايشي و به طور كلي هنرهاي تجسمي بيشتر از كتاب است. در هر خانه مشترك يك پلت فرم نظارت بر سينماي خانگي وجود دارد. اينترنت پرسرعت براي كشف جهان زير پاي ما و غذاهاي رنگارنگ كه هر روز وسوسه انگيزتر و خوشمزه تر مي شود و ما ساعت هاي زيادي را در فروشگاه هاي بزرگ به كشف آنها مي گذرانيم. س questionال مهم اين است كه چرا ما از كتاب و كتاب خواني بيگانه هستيم؟ چرا مطالعه جزء مهمي از برنامه روزانه شما نيست؟ چرا وضعيت فرهنگ و هنر در كشور آنقدر تنزل يافته است كه افراد نادان و بي سواد اجازه دارند در مورد نويسندگان اظهار نظر كرده و آنها را بيكار بنامند؟ علاوه بر اين ، آيا همان بيكاران در مواقع حساس دولت را از مرگ و جهل حتمي نجات دادند؟ مگر نه اين است كه در دوران انقلاب اسلامي ، وقتي خبري از وب سايت ها نبود ، مردم براي آگاهي از كتاب ها به آنها پناه مي بردند و آنها را در زيرزميني دفن مي كردند تا از همان كتابهايي كه گنج محسوب مي شد محافظت كنند؟
در آن زمان افرادي كه درس مي خواندند و فكر مي كردند زنداني بودند و امروز به آنها مشتي بيكار مي گويند. در عوض ، مغز آنها به دنياي فريبنده اينترنت تبديل مي شود ، دنيايي كه بدون خون و محتواي خوني كه مي خواهند ، مخاطب را مي خورد و با تغيير جهت افكار آنها خواسته هاي او را برآورده مي كند. حالا براي هر ايراني يك صفحه مجازي همان نبرد تن به تن است. آنها ذهن و افكار او را در معرض ديد قرار مي دهند كه نه تنها آب حركت نمي كند ، بلكه بسياري از مردم به اين خودآزاري آشكار بسنده مي كنند. اگر ما اهل كتاب نيستيم ، نتيجه اين است كه آنها براي ما تصميم مي گيرند كه چگونه يا حتي به چه چيزي فكر كنيم؟ آنها استحكامات ما را برنامه ريزي مي كنند و به نام بيداري ما را با هر خز تغذيه مي كنند.
اگر هزينه لوازم آرايشي از يك كتاب بيشتر است …
شايد وقتي سيل وحشتناكي مي آيد ، برخي افراد آن را در خط مقدم قرار نمي دهند ، آب به خانه افراد مي رسد و جان آنها را براي دفاع از جان و مال خود به خطر مي اندازد ، اما اين كافي نيست. هر خانواده بايد تنها بايستد و با هر ترفند سيل روبرو شود. اكنون لحظه بحراني است ؛ همان سيل وحشتناكي كه اگر با خرد جمعي جلوي آن را نگيريم ، وطن ما زير آب مي ميرد و رگ هاي زندگي اش زير گل جهل و جعل خشك مي شود. اگر راه حلي براي اين سيل ويرانگر نيابيم ، نسل جديد قرباني بي تدبيري مي شوند. كساني كه در دنياي كودكي بيشتر از كتاب با دنياي مد و گريم آشنا هستند و كساني كه الگوي رفتاري آنها افراد مشهور است ، به جاي افراد موفق! آنها در خطر هستند. روزي روزگاري ، وقتي موضوعي مطرح مي شد ، بچه ها كتاب مي خواندند و اكنون اين كار مشاغل ذهني آنها را در فيلم ها و سريال هاي كمتر شناخته شده پر مي كند. اين فاجعه اي است كه در حال رخ دادن است و اگر جدي تر گرفته نشود ، به زودي بر سر ما خواهد آمد. اگر مطالعه و تفكر جايگزين سرگرمي هاي ناسالم نشود ، بازنده هستيم. مهم نيست چقدر نفت و گاز داريم ، ما هنوز يك كشور فقير هستيم. هرچه سفره هاي ما رنگارنگ تر و پول بيشتري در جيب داشته باشيم ، فقيرتر مي شويم و بيشتر عقب مي افتيم. ميدوني چرا؟ از آنجا كه پول بيشتري براي لوازم آرايشي و لوكس وجود دارد ، اين دو دسته بيشتر با بسته شدن عقلانيت و نخبه گرايي برابر مي شوند. ما بايد ريشه هاي خشونت را با كتاب و مطالعه به طور كلي ، كه شامل موارد زيادي است ، بيابيم تا بتوانيم او را التيام بخشيده و زخم هايش را التيام بخشيم.
كتاب نجات دهنده كشتي داناي ماست!
خون داناي كل و عقل سليم در خون اكثر ما ايرانيان است. ما همه چيز را درك مي كنيم و در مورد همه چيز تصميم مي گيريم. ما حتي قضاوت سخت گيرانه اي داريم و بر اساس ايده هاي خود قضاوت مي كنيم. ما شرم داريم كه مي گوييم نمي دانيم. به همين دليل ، داده هاي بازوي شكسته در هر گروه را به روز مي كنيم. وقتي يكي از ما آدرس مي خواهد ، غرور به ما اجازه نمي دهد كه بگوييم نمي دانيم ، در عوض به مخاطبي با آدرس اشتباه سردرد مي آوريم. ما اغلب اين كار را انجام مي دهيم و آدرس را اشتباه مي فهميم. اگر اين دانش غلط خود را از بين ببريم و از جهل خود آگاه شويم ، آن وقت كتاب اولين انتخاب روي ميز مي شود. به ياد داشته باشيد ، جهان علم آنقدر بزرگ است كه بزرگان پيشنهاد كردند: از گهواره تا گور به دنبال دانش باشيد. ما ترسيدهايم. ما از تكان دادن ستون هاي دانش خود مي ترسيم. اگر كتاب بخوانيم ، پنجره اي از واقعيت هاي جديد پيش روي ما باز مي شود و ما را به كشوري ديگر مي برد. سپس ما بايد به باورهاي خود شك كنيم و سخاوتمندانه اشتباهات را كنار بگذاريم و افكار و ايده هاي درست را جايگزين كنيم ، اما اكثر ما ايرانيان از تغيير مسير مي ترسيم ، ما از شك و ترديد مي ترسيم و ترجيح مي دهيم در پيله اي كه در اطراف آن بافته شده ايم بمانيم و پرواز را فراموش كنيم. ما مي ترسيم كه برخي از ايده هاي اجداد ما به اشتباه متهم شوند. ما ترجيح مي دهيم آنها را عقل سليم و بدون اشتباه در نظر بگيريم. مهم نيست در چه زمينه اي حتي كساني كه هنوز به طور سنتي ترياك را مسكن مي دانند و حتي آن را براي بيماران كرونري تجويز مي كنند. او مايل است جان خود را به روشي كه معتقد به دانش است بدهد ، اما به دنياي علم اعتماد ندارد و دو مقاله در مورد درمان هاي جديد نمي خواند. جهل ما را مجبور مي كند كه آويشن را به يك بيمار كرونري كه در مراقبت هاي ويژه بستري شده است بدهيم.
برخي از افراد سودجو با طرفداران طب سنتي و مدرن مخالف هستند و از اختلافات فرار مي كنند و به اهداف اقتصادي خود مي رسند ، همه اينها به اين دليل است كه ما كتاب نمي خوانيم.
پژوهش و مطالعه را جايگزين فرهنگ شفاهي كنيد
بسياري از ما ايراني ها افرادي كلامي هستيم. از كساني كه فرهنگ را به يكديگر نقل كردند و متأسفانه ما اسناد شفاهي را بيشتر از اسناد واقعي مي پذيريم. اين مانند اين است كه از باد بخواهيد دانه هاي گل براي شما بياورد و در طول راه از آن مراقبت كند. خاصيت باد اين است كه پاها را تبخير مي كند و در هر طوفان به دانه ضربه مي زند. آنها كوچك مي شوند ، حركت مي كنند يا حتي ناپديد مي شوند. ترك يك دانه براي امانتداري يك اشتباه محض در مغز است. ما همچنين به بادهاي موسمي اعتقاد داريم كه هر جا به آن نياز داريم فرهنگ را به ياد ما مي آورند و آن را بدون اطلاع از حقيقت يا دروغ به ديگران منتقل مي كنند. همين فرهنگ شفاهي به ما كار مي دهد و بسياري روي اين يك كلاغ از چهل كلاغ ما حساب كرده اند. يا ما آنقدر به حرفه ها اعتماد داريم و آنها را گسترش مي دهيم به طوري كه وقتي چشمان خود را باز مي كنيم شايعات جديدي متولد مي شود. از آنجا كه ما دانش را ياد نمي گيريم و تحقيق نمي كنيم ، به محض اينكه نفر اول قيمت كالاي خاصي را به ما بگويد ، ما در صف مي رويم و تا آنجا كه ممكن است از آن كالا خريد مي كنيم. باز هم مي گويم اين فرهنگ غلط در چشم ما سيگار مي كشد.
وقت آن است كه با سند صحبت كنيد ، نظر دهيد و باور نكنيد كه منبع ناشناس داده ها را دريافت مي كند. زمان ترك آن و حركت كردن فرا رسيده است. زمان ترك آن و حركت كردن فرا رسيده است. زمان آن رسيده است كه تنبلي و بي حالي را متوقف كرده و به جاي گشتن در صفحات صداهاي من ، يك غاز مجازي كه به بهانه خنده و سرگرمي از مغز ما تغذيه مي كند ، كتاب نخوانيم. زمان ترك آن و حركت كردن فرا رسيده است. محتواي واقعي ، نه فقط آنچه را كه دوست داريم!
وقت آن رسيده است كه طوفان دانش راه بيندازيم و فرهنگ غني ايران عزيزمان را متزلزل كنيم.
انتهاي پيام